باخبر باش باخبر باش .

باخبر باش

با كتاب اشتي كنيد

ما زياد شنيديم كه مي گويند دوست صميمي يك شخص كتاب است و من هم فكر كردم كه اين جمله براي ديگران است و به من كمكي نمي كند و چندين سال با همين عقيده زندگي كردم.

من كاملاً با كتاب غريبه بودم و هرگز سعي نمي كردم كتاب بخوانم. افراد زيادي به من گفتند كه ما كتابي خوانده ايم و اين كتاب براي تجارت ما است. من به خودم مي گفتم ، ها ، اين يك نكته اساسي است كه در كتاب آمده است و اينكه چرا بايد كتاب را بخواند و بهتر است يك فرد عملي آن را امتحان كند.

بله ، بله - من بي تجربه بودم.


تا زماني كه فهميدم اشتباه كردي ، برادرم ، وقتي فهميدم كه نه خيلي دير است و نه خيلي زود ، اما ما مجبور به اقدام بوديم ، شروع به خواندن تجربياتي كردم كه بايد به دست مي آوردم.

من دروغ نمي گويم چون خيلي سريع كتاب مي خوانم ، اما در ابتدا خيلي كند و كند بودم كه مي توانستم بگويم.

آيا تا به حال به ذهن شما خطور كرده است كه كتاب بخوانيد و به خواب رفته باشيد؟ من فقط وقتي خواب نمي توانم كتاب بخوانم. آه ، چه خوابي ديدم.

خلاصه اينكه من شروع به خواندن كتاب كردم و واقعاً بدون اغراق گفتم كه تازه فهميدم چقدر اشتباه كردم. البته ، من كاملاً عاشق كتاب هايي هستم كه فصل هاي آنها سريع تمام مي شود و ما به فصل بعدي مي رويم و نتيجه ديگري مي گيريم.

بعضي از اين كتاب ها واقعاً به من كمك كردند تا بتوانم استارتاپ را بهتر حركت دهم و به اشتباهات گذشته خود پي ببرم. به عنوان مثال ، يكي از اشتباهات من اين بود كه سعي كردم بيشتر كارها را خودم انجام دهم و به كسي اعتماد ندارم ، يا اجازه ندادم كه همكارانم بخش خود را اداره كنند و باعث شد يكي از نزديك ترين دوستانم تيم را ترك كند و برود.

در اوايل ، براي خودنمايي ، مي گفتم كه كتاب مي خوانم و وقتي عده اي مي روند و آن كتاب را مي خوانند و به من مي گويند ، تعجب آور بود كه شما كتاب را معرفي كرديد و همه چيز را به ما آموختيد ، من با اشتياق بيشتري كتاب را مي خواندم.

چشمان خود را به جلو نبنديد
نخواندن كتاب مانند اين است كه چشم هاي خود را در مسيري باريك ببنديد كه ممكن است بلغزد و به بيراهه برود. واقعاً خيلي حساس.



من خواننده رمان يا كتاب علمي تخيلي نيستم و فقط كتاب هايي را در زمينه هاي نوظهور يا تجارت مي خوانم و كتاب هاي بسيار خوبي در اين زمينه وجود دارد كه سعي كردم از آنها براي سهولت استفاده كنم و هنوز هم مفيد است. براي من خيلي زياد بوده


به نظر من چند كتاب مفيد
البته بيشتر كتابهاي خودم در مورد تجارت و مديريت ايده و البته بعضي از آنها در مورد مديريت تيم است.

1- كتاب تست مادر

اگر مي خواهيد شغلي راه اندازي كنيد و رشته اي كه وارد آن مي شويد جديد است ، پس بايد بازار ايده خود را تجزيه و تحليل كنيد.
بدون شك ، كتاب تست مادر يكي از بهترين كتابهايي است كه مي توانيد بخوانيد و به شما مي آموزد كه چگونه از مردم بخواهيد جواب درست بگيرند ، نه جواب آزار دهنده يا غلط.



2- كتاب حياتي گردو

اين كتاب براي همه خصوصاً كساني كه به صورت گروهي كار مي كنند مفيد است و با تكنيك هايي كه به شما مي آموزد مي توانيد يك جز useful مفيد و حياتي از تيم يا سازمان خود باشيد كه به هيچ وجه جايگزين شما نخواهد شد.

3- گفتگوهاي انتقادي

از اين كتاب به شما مي گويم كه موضوع آن واقعاً يك كتاب بسيار مفيد در مورد نحوه ارائه صحيح مسئله به ديگران است تا آنها معني آن را بفهمند و هيچ كس سو mis تفاهم و ناراحتي نداشته باشد.

4- رهبر حرفه اي

5- گاو بنفشه

6- يك ايده عالي پايدار

7- پدر پولدار - پدر فقير

8- هنرمند بمانيد

9- با دليل شروع كنيد

و ...

من همچنين بسياري از كتابهاي ديگر را خوانده ام كه به اندازه كتابهايي كه ارائه داده ام خوب نيستند و اگر چيز جديدي بخوانم و فكر كنم مفيد است ، قطعاً آن را ارائه خواهم داد.


برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۰۹:۳۱:۴۸ توسط:nasim موضوع:

{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :